ابزار محوری
دوشنبه, ۱۵ مهر ۱۳۹۲، ۰۴:۵۹ ب.ظ
تکنولوژی در حال احاطهٔ تمامی شئون زندگی ماست و بالتبع سازندگان این فناوری در حال سهمخواهی بیشتر از زندگی ما. آنها برای گشایش بازارهای جدید، برای فعالیتهایی را که قبلاً باید دستی انجام میشد، راهکارهای فناورانه ارائه میدهند. و سپس در تبلیغ آن چنان عمل میکنند که گویی اصلاً غیر آن امکان دیگری وجود ندارد.
در این تبلیغات سعی میکنند واقعیت فعالیت را آنچنان کوچک کنند که با قابلیتهای ابزار فناورانهٔ آنها جور دربیاید. تا اینجای کار مشکلی نیست. همه چیز تبلیغات است، مثلاً همهٔ عکاسان میدانند که با خرید یک دوربین عکاسی، کسی عکاس نمیشود.
اما مشکل اینجاست که کسانیکه تاکنون عکاس نبودهاند این را نمیدانند؛ باتمام وجود تبلیغات را باور میکنند و فکر میکنند که اگر یک دوربین عکاسی بخرند عکاس میشوند.
این موضوع را در شئون مختلفی میبینیم، که افراد عادی، آماتور و بهطور کلی غیرحرفهای، تنها با خرید یک ابزار، احساس حرفهای بودن میکنند. مسئولیت حرفهای قبول میکنند و بعد ...
یکی با نرمافزار Microsoft Word صفحهآرا میشود، دیگری با گوگل و EndNote محقق میشود. آن یکی با Spss متخصص آمار، دیگری با یک وبلاگ، روزنامهنگار و یکی هم با یک هندیکم سهبعدی، جیمز کامرون.
جالب اینجاست که نیاز به تسلط بر ابزار را نیز احساس نمیکنیم.
برای من جالب است که بزرگترین کارها در این مملکت، اغلب با ابتداییترین وسایل انجام شدهاند. امروز این ابزارها ما را خیلی سطحی کردهاند. خیلیخیلی سطحی! آنچنان که ورای آنها هیچیم.
حتی منتظریم که ابزارها بهما ایده بدهند.
دوست دارم این موضوع را بعداً با تعمق بیشتری ادامه بدهم، واقعاً مسئلهٔ مهمی است.
در این تبلیغات سعی میکنند واقعیت فعالیت را آنچنان کوچک کنند که با قابلیتهای ابزار فناورانهٔ آنها جور دربیاید. تا اینجای کار مشکلی نیست. همه چیز تبلیغات است، مثلاً همهٔ عکاسان میدانند که با خرید یک دوربین عکاسی، کسی عکاس نمیشود.
اما مشکل اینجاست که کسانیکه تاکنون عکاس نبودهاند این را نمیدانند؛ باتمام وجود تبلیغات را باور میکنند و فکر میکنند که اگر یک دوربین عکاسی بخرند عکاس میشوند.
این موضوع را در شئون مختلفی میبینیم، که افراد عادی، آماتور و بهطور کلی غیرحرفهای، تنها با خرید یک ابزار، احساس حرفهای بودن میکنند. مسئولیت حرفهای قبول میکنند و بعد ...
یکی با نرمافزار Microsoft Word صفحهآرا میشود، دیگری با گوگل و EndNote محقق میشود. آن یکی با Spss متخصص آمار، دیگری با یک وبلاگ، روزنامهنگار و یکی هم با یک هندیکم سهبعدی، جیمز کامرون.
جالب اینجاست که نیاز به تسلط بر ابزار را نیز احساس نمیکنیم.
برای من جالب است که بزرگترین کارها در این مملکت، اغلب با ابتداییترین وسایل انجام شدهاند. امروز این ابزارها ما را خیلی سطحی کردهاند. خیلیخیلی سطحی! آنچنان که ورای آنها هیچیم.
حتی منتظریم که ابزارها بهما ایده بدهند.
دوست دارم این موضوع را بعداً با تعمق بیشتری ادامه بدهم، واقعاً مسئلهٔ مهمی است.
۹۲/۰۷/۱۵