جستارهایی در باب ارتباط

پیام های کوتاه
پیوندهای روزانه

شیر و عقاب

سه شنبه, ۲۴ آذر ۱۳۹۴، ۰۲:۵۱ ب.ظ
امروز یک قطعه فیلم مربوط به شکار کرکس توسط شیر در مترو دیدم و به‌ناگاه گفتم که اگر این شیر یک عقاب را شکار می‌کرد، چقدر هیجان‌انگیزتر می‌بود. به‌یادآوردم که در دوران پهلوی شیر و عقاب نمادی از ایران و آمریکا بودند. اگرچه شیر یکی از عناصر پرچم ایران بود، لکن ایران را عقاب اوپک می‌دانستند. این تقابل به‌نظر بسیار جذاب می‌رسید و شاید تلاش ایرانیان در آن زمان برای ایجاد اعتماد به نفس بود. شاید هم واقعاً ایرانیان خود را در مقابل شیر آمریکا در حد عقاب می‌دیدند. اینها ادعاهایی است که هم‌اکنون پاسخی برای آنها ندارم. اما آن‌چه که در سطح مردم عادی وجود داشت، به‌گواه ادعای بسیاری از تاریخ‌نگاران معاصر، نگاه پاییه‌به‌بالا و خشم متراکم نسبت به آمریکایی‌ها بود که یکی از علل انقلاب اسلامی را تشکیل می‌داد.
حال چنان‌چه بخواهیم نظری بیندازیم که پس از حدود ۴ دهه از گذشت انقلاب اسلامی و میلیون‌ها بلکه میلیاردها بار لگدکوب‌کردن پرچم آمریکا، آیا مردم ما به چنان اعتماد به‌نفسی رسیده‌اند که خود را مستقل از جهان غرب و بالاخص آمریکا، چنان تعریف کنند که بتوانند سیاست‌ها و اعمال خود را عزت‌مندانه و مستقل و مقتدرانه رقم بزنند؟ آیا امروز ما دیگر از آمریکا نمی‌ترسید؟ آیا تنفر ما از آمریکا به‌سبب بدی‌ها و خباثت‌های اوست یا به‌خاطر استیصال‌مان و دست‌وپابسته‌بودنمان در مقابل سیاست‌های اوست؟
آیا اگر امروز بتوانیم در مواردی بر آمریکا غلبه کنیم احساس غرور می‌کنیم؟ و فکر می‌کنیم که کار ویژه‌ای انجام داده‌ایم؟
اگر چنین است، پس آمریکا همچنان پرابهت و پر رمز و راز و بزرگ در ذهن ما  باقیمانده و در این ۴دهه نتوانسته‌ایم هیمنهٔ آن را در ذهن این مردم بشکنیم.
امام خمینی (ره) فرمود: ما آمریکا را زیر پا می‌گذاریم؛ آیا ما امروز توانسته‌ایم که از آمریکا عبور کنیم؟ یا احساس می‌کنیم که نقش او مهمتر هم شده است و حل مشکل آب خوردن مردم نیز به ارتباط با او وابسته است؟! این یک طعنه نیست، این طرز فکر ماست. تفاوتی نمی‌کند که من احساس غرور کنم که در عراق و سوریه چگونه جلوی آمریکا درآمدم تا این‌که بگویم حل مشکل محیط زیست و آب خوردن و ... به رفع تحریم و رابطه با غرب و آمریکا وابسته است.
در هر دو صورت، آمریکا همچنان بزرگ است.
ما را چه شده است!؟
ما امروز هویت ملی شکسته-ریخته‌ای داریم؛ ناشی از ارزش‌های به‌شدت متکثر شده و دوگانه. ارزش‌های مشترک ایرانیان از زبان تا عمل دوگانه‌اند. این دوگانگی آنچنان گسترده شده که دیوارهای اعتماد را یکسره فروریخته است. این بی‌اعتمادی مشکل هماهنگی ایجاد کرده و این ناهماهنگی و تفرّد هدرفت گستردهٔ منابع را رقم زده است.
ناهماهنگی، ایجاد دغدغه‌های متفاوت می‌کند؛ دغدغه‌های متفاوت بین مردم و حاکمان. این تفاوت دیدگاه‌ها و اولویت‌ها، ورشدی نامتوازن ایجاد کرده؛ به‌نحوی که مردم نمی‌توانند ادعاهای حاکمان را در مورد پیشرفت‌های صورت گرفته به‌عینه و ملموس درک ‌کنند و باید صرفاً بر غیب و آأنچه نادیدن است ایمان بیاورند و این‌جاست که بحران اعتماد، تمام‌قد ظاهر می‌شود و حتی در مواردی که به‌وضوع پیشرفت صورت می‌گیرد.، شهروند ایرانی با دیدهٔ تردید و اعجاب به آن می‌نگرد و همواره تلاش می‌کند تا انگارهٔ پیشین خود و اقتدار اسکتبار را تأیید کند و سندی بیابد که بگوید این پیشرفت هم ادعایی واهی بیش نیست.
این چنین امید از این جامعه رخت برمی‌بندد و مردم ترجیح می‌دهند که دیگر نخواهند عمق چیزها را بدانند زیرا هر بار که وارد عمق چیزی می‌شوند، با نازیبایی‌ها مواجه می‌شوند. این فرار از عمیق‌شدن، سطحی‌گری را درپی دارد.
بگذار داستان را در همین‌جا ختم کنم. سخن بسیار است.
++++++++++++++++++++++
پ.ن.
امروز اتفاقاً مقاله‌ای درخصوص داعش خواندم که آن را بی‌ارتباط با نگاه فوق ندیدم. از شما دعوت می‌کنم آن مقاله را در آدرس زیر ببینید:
از اینجا
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۹/۲۴

به اشتراک بگذارید :

Facebook Twitter Google Digg Reddit LinkedIn Pinterest StumbleUpon Email

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی